داستان تحقیر دانشجویان در دوره بالینی برای همه آنهایی که این دوره را گذارندهاند آشناست. یه یاد دارم بخش شیرین جراحی بر بالین بیمار همچون مار حلقه زده بودیم که استاد از ما پرسید تریاد شارکو چیست؟ استادی که آن زمان به سبک تهاجمی تدریس می کرد و آن چنان اعصابی هم نداشت. بعد از پرسیدن این سوال به من و دوستم خیره شده بود تا ببیند کدام یک جواب درست خواهیم داد. در حالی که سر هر دوی ما برای خرید زمان و نگاهی به نوشتههایی که از قبل برداشته بودیم پایین بود. می دانستیم که جواب نادرست به این سوال باعث کم شدن نمره ارزیابی خواهد شد.
من دو نشانه از تریاد شارکو را می دانستم : زردی پوست (به دلیل تجمع بیلی روبین) و درد در سمت راست بالای شکم و درباره سومین نشانه مطمئن نبودم که تب است یا بالا بودن گلبول های سفید خون. استاد از سکوت ما عصبی شده بود و جوری نگاه میکرد انگار پدرش را کاشتهایم. ناگهان زبان باز کردم و سکوت اتاق را درهم شکستم و با صدایی آهسته گفتم: زردی، درد ربع فوقانی راست و گلبول های سفید بالا. زمانی که استاد ابروهای خود را به نشانه عصبانیت به هم نزدیک کرد متوجه شدم که راجع به نشانه سوم اشتباه کردم. سپس گفت : این روزها در در دانشکده پزشکی چه به شما یاد می دهند؟ و بعد از کلی تمسخر ما را در راهرو بخش تنها گذاشت در حالی که زبانم بند آمده بود و مات و مبهوت مانده بودم.
این نوع از تعامل که معمولا در دانشکده های پزشکی و بیمارستان های آموزشی رواج دارد اصطلاحا به آن pimping می گویند (خفت خوردن یا تحقیر شدن). استفاده از یک سبک تهاجمی پرسشگری برای آزمودن دانش بالینی دانشجویان در درمانگاه، بخش و حتی در سر راند مقابل بیماران. بیشتر دانشجویان پزشکی خفت خوردن یا تحقیر شدن را دوست ندارند گرچه عده ای ممکن است از این جریان برای برتری خود نسبت به هم ردیف های خود بر اساس آن چه حفظ کرده اند استفاده کنند. این پدیده بیشتر باعث ترس و سکوت دانشجویان می شود تا اینکه آن ها مجبور شوند حدس بزنند یا به چیزی که نمی دانند اعتراف کنند.
تردید در یادگیری از طریق آزمون و خطا به دلایل فرهنگی و ساختاری به یک هنجار بدل گشته است. از لحاظ فرهنگی، داشتن مقادیر زیاد دانش پزشکی در حافظه ی طوطی وار، که برای قرن ها مورد تحسین قرار گرفته است تا حدودی به عنوان نشانه ای از دستاورد فکری است. قطعا این مورد در گذشته سودمند بوده است چون پیدا کردن اطلاعات سخت و زمان بر بوده است. امروزه، اگرچه، تریاد شارکو در نوک انشگتان یک پزشک جوان قرار گرفته است. به جای خوب حفظ کردن خوب اطلاعات، یادگرفتن اینکه چگونه اطلاعات موجود را غربالگری و وارسی کنیم و از آن به نفع بیماران استفاده کنیم مهمتر است.
ادامه این روند و تحقیر دانشجو به عنوان بخشی از ارزیابی به یادگیری آن ها کمکی نمی کند. در عوض، مجازاتی است برای برجسته کردن ندانسته ها و استفاده از آن لغزش برای نشان دادن عملکرد بالینی آن ها به طور گسترده تر. این فرایند نیاز به تغییر دارد. دانشکده های پزشکی و آنها که دانشجویان را ارزیابی می کنند باید فرهنگی بیافرینند که در آن پاسخ نادرست به سوالات برای اندازه گیری پتانسیل دانشجو استفاده نمی شود. استادان به جای آن باید مجددا سوالات را در یک زمان دیگر تکرار کنند و ببینند آیا دانشجو از خطای گذشته درس گرفته است یا نه. این یک سنجش به مراتب مهم تر برای ارزیابی آمادگی فرد برای ورود به علم پزشکی است.
تمایل به صحت ارزیابی بیش از هر چیز بر حرفه کاری پزشکان در آینده تاثیر می گذارد. کسانی که مورد سوال یا اصلاح قرار نمی گیرند با احتمال کمتری یک ذهنیت باز برای تشخیص های افتراقی دارند و همچنین نسبت به اختلاف نظرها در یک تیم کمتر انعطاف پذیرند. من یاد گرفتم که ارزش گذاری برای پاسخ دادن به یک سوال یا بسیاری از آن ها اشتباه است. این به من اجازه داد به عنوان یک دانشجو بیشتر یاد بگیرم و خودم را اصلاح کنم. به طوری که یک روز می توانم دکتر بهتری برای بیمارهایم باشم. اما هیچ دانشجویی نباید به خاطر یک اشتباه ساده احساس خجالت و شرمندگی کند.پرسیدن سوال از دانشجویان یک فرصت مهم برای استادان بالینی برای کمک به یادگیری و بهبود آن هاست. ما باید فرهنگی درست کنیم تا این سنت مخوف را کنار گذاشته تا سیستم ارزیابی دانشجویان تغییر کند.
اولین باشید که نظر می دهید